تر فروغ نیلچیزاده در گفتوگو با خبرنگار «خبرگزاری دانشجو» در شهرکرد، با اشاره به اینکه عفاف و حجاب یک ارزش انسانی و اصالتا یک ارزش توحیدی است، تصريح كرد: عفاف و حجاب در جامعه ایرانی یک ارزش است که کوتاهی تربیت یافتگان در پاسداری از این ارزش باعث شده عفاف و حجاب در جامعه جوان امروز به عنوان یک ارزش انسانی تلقی نشود که با چنین نگاهی در عرصه تربيت با مشكل مواجه مي شويم و اختلال تربیتی در خانواده به وجود مي آيد.
استاد در حال صحبت بود و میگفت: «بچهها چه موقع از انسان، چیزی کم میشود؟»
یکی گفت: «وقتی مثلاً رژیم بگیرد وزنش کم میشود.»
دیگری گفت: «وقتی مثلاً پولش را گم کند» آن دیگری گفت: «وقتی ...»
و استاد گفت: «آیا فقط در مادیات است که از انسان چیزی کم میشود؟» بچهها ساکت ماندند و به فکر فرو رفتند.
استاد: «مثلاً آیا اگر رفتاری ناشایست و خلاف اجتماعی از ما سربزند آبرویمان کم نمیشود؟ اگر یکی از رازهای مهم خود را با نااهل مطرح نماییم چیزی از ما کم نمیشود؟ اگر دروغ بگوییم؛ اگر حسادت و کبر بورزیم؛ فخر فروشی کنیم؛ خودستایی کنیم؛ اگر .. .
آیا به نظر شما در این حالات چیزی از انسان کم نمیشود؟» زمزمهای عمومی شکل گرفت و تقریباً همهی بچهها با کلام یا علامت سر به نشانهی تایید با استاد همراه شدند و اینجا بود که استاد گفت: «عزیزان! آن دخترخانمی که با ظاهری بد و با حجابی ناقص در خیابان ظاهر میشود و خود را در معرض نگاههای مسموم و هوسآلود قرار میدهد نیز در حال کمشدن است؛ کمشدنِ وقار و سنگینی، کمشدن عفت و پاکدامنی و از همه مهمتر، کمشدن اعتبار در نزد حضرت حقتعالی و ... .
پس چرا گاه میگوییم: «مگه با نگاه مردم چه چیزی از ما کم میشود؟».
یادمان باشد:
«کم شدن» فقط کاسته شدن ازوزن یا ثروتِ انسان نیست.
آیا در قرآن آیه ای وجود دارد که بر چادر به عنوان حجاب برتر دلالت کند؟؟؟
در پاسخ باید گفت: در آیه 31 از سوره نور،خداوند به زنان مسلمان دستور می دهد که پوششهای خود را بر روی گریبان هایشان بیاندازند. " خمر" که در این آیه آمده است به معنای «لباسی است که زن با آن، سر و سینه خودش را بپوشاند» که ظاهرا چیزی شبیه مقنعه یا بزرگتر از آن است. در آیه 33 سورۀ احزابخداوند نیز می فرماید: « اى پیامبر، به زنان و دختران خود و زنان مؤمنان بگو كه چادر خود را بر خود فرو پوشند. این مناسبتر است، تا شناخته شوند و مورد آزار واقع نگردند. و خدا آمرزنده و مهربان است.»[3] براى جلباب که در این آیه آمده است، دو معنا ذكر شده است: 1- پوششى كه سر و گردن و بالاتنه را مىپوشاند (مقنعه). 2- چیزى كه تمام بدن را بپوشاند (چادر).[4] ا اگر كسى بتواند به شكل صحیح از چادر استفاده كند، مسلماً چادر حجاب برتر است زیرا حكمتهاى حجاب در چادر بیشتر یافت مىشود، گرچه پوشیدن چادر واجبنیست. حجاب منحصر در چادر و حتى مانتو نیست، بلكه هر لباسى كه غیر از وجه و كفین(دستها تا مچ) را بپوشاندو موجب تحریك و جلب توجه نامحرمنگردد كافى است ولى باید توجه داشت كه همان طور كه بقیه واجبات داراى مراتب مختلفى مىباشند . حجاب نیز داراى مراتب خوب، متوسط و خوبتر است و چادر حجاب برتر بانوان محسوب ميگردد. |
برای داشتن چشمان زیبا، به زیبایی های مردم و خوبیهای آنها توجه کنید
برای خوش اندام ماندن، غذایتان را با گرسنگان تقسیم کنید
برای داشتن موهای زیبا، آن را از دید نامحرم بپوشانید
برای داشتن فرم مناسب در حالی راه بروید که میدانید هرگز تنها نیستید
انسانها بیشتر از اشیا، احتیاج به تعمیر، نو شدن، احیا شدن مرمت شدن و رهاشدن دارند هیچ وقت هیچ کدام را دور نریزید .
به خاطر داشته باشید هرگاه به دست یاری نیاز داشتید همیشه یکی در انتهای دستان خودتان پیدا میکنید
همین طور که سنتان بالا میرود شما متوجه میشوید که 2 دست دارید یکی برای کمک به خودتان و یکی برای یاری دیگران
زیبایی یک زن به لباسهایی که میپوشد به صورتش و به مدل مویش بستگی ندارد، زیبایی یک زن در وقار و متانت اوست
زیبایی یک زن در آرایشش نیست بلکه در زیبایی واقعی روحش است، مهم این است که او مشتاقانه عشقش را نثار میکند برای همسفر زندگیش
آری زن گوهریست در صدف که هر چه دست نایافتنی تر باشد قیمتی تر است.
|
• فطري بودن حجاب :
به نظر ميرسد که عامل اصلي گرايش انسانها، مخصوصاً زنان، به حجاب و پوشش، تأمين يک نياز فطري و دروني به نام حيا و شرم است.شرم، يکي از صفات مخصوص انسان است؛ و انسان تنها حيواني است که اصرار دارد، دست کم، بعضي از اندامهاي خود را بپوشاند.
پروفسور اسوالد شوارتز، طبيب و روانشناس اتريشي، در کتاب روانشناسي جنسي دربارهي احساس شرم در انسانها مينويسد: «علاوه بر مردمشناسي، تجزيه و تحليل روانشناسي نيز ثابت ميکند که احساس شرم، يکي از صفات عمدهي نوع بشر است. هيچ قبيلهي اوليهاي، هر قدر هم بدوي بوده باشد، شناخته نشده است که از خود، شرم بروز ندهد و بچههاي کوچک نيز شرم دارند. در طي دوران رشد بشر و همچنين در خلال رشد افراد، بر وسعت موضوعاتي که مورد حمايت شرم قرار ميگيرند افزوده ميشود. حمايت، وظيفهي مخصوصي است که به عهدهي شرم گذارده شده است. کاملاً معلوم است که شرم، قبل از همه چيز از اعضاي تناسلي و وظايف آنها حمايت ميکند… ادعاي پيشرفت و مدرنيزم خرقهاي بر تن بيخبري از ارزشهاي اساسي است؛ و شرم، نخستين قرباني اين گمراهي اخلاقي است؛ مثلاً نهضت اعتقاد به لختي، نمونهي وحشتناکي از اين ادعاست.»( حداد عادل،1368 ، ص 68)
علاوه بر مطالعات مردمشناسي و روانشناسي جنسي، از مطالعات تاريخي نيز استفاده ميشود که انسان در هيچ مقطعي بدون پوشش زندگي نکرده است؛ و اين مطلب حاکي از وجود شرم و حياي ذاتي انسان است. از آيات مربوط به خلقت حضرت آدم و حوا نيز فطري بودن پوشش و حجاب استفاده ميشود. خداوند در قرآن به انسانها هشدار ميدهد که مواظب باشند مبادا همان گونه که فتنه و فريب شيطان باعث برهنگي آدم و حوا گرديد، موجب فريب و برهنگي آنان نيز بشود:
«يا بَنِي آدَمَ لا يفْتِنَنَّکُمُ الشَّيطانُ کَما أَخْرَجَ أَبَوَيکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ ينْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما لِيرِيهُما سَوْآتِهِما».( سوره اعراف، آيه27)
قرآن همچنين از وسوسهي شيطان براي برهنگي آدم و حوا خبر ميدهد:
«فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيطانُ لِيبْدِي لَهُما ما وُرِي عَنْهُما مِنْ سَوْآتِهِما».( سوره اعراف، آيه20)
و بالاخره قرآن از کارايي وسوسهي شيطان نسبت به آدم و حوا و خوردن از شجرهي ممنوعه و در نتيجه، آشکار شدن زشتيهاي آدم و حوا و اقدام آن دو به پوشاندن بدن خود با برگ درختان خبر ميدهد:
«فَدَلاَّهُما بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما وَ طَفِقا يخْصِفانِ عَلَيهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ».(سورهاعراف،آيه 22)
از تعابير «ينزع عنهما لباسهما» و «ليبدي لهما ما وري عنهما من سواتهما» در آيات فوق به روشني استفاده ميشود که انسان قبل از ارتکاب خطا در بهشت داراي پوشش بوده است؛ همچنين ازتعبير «طَفِقا يخْصِفانِ عَلَيهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ» نيز استفاده ميشود که به دليل برخورداري آدم و حوا از حيا و شرم فطري، پس از برهنه شدن، فوراً بدن خود را با برگ درختان پوشاندند.البته، علاوه بر عامل فطري که در پيدايش اصل پوشش دخالت اساسي داشته است، عوامل ديگري، مثل محفوظ ماندن بدن از سرما و گرما، گرايش به تجمل و زيبايي، شرايط محيطي، جغرافيايي، قومي و… در پيدايش تعدد و تنوع و مدلهاي مختلف پوشش مؤثر بودهاند.
• ديني بودن حجاب:
حجاب يکي ازاحکام مسلم دين اسلام است که اصل آن ازضروريات ميباشدوآيات و روايات فراواني بر آن دلالت دارد ؛ بنابراين، به دليل شدت وضوح ديني و شرعي بودن حجاب و پوشش، نيازي به بحث دربارهي آن نيست.
• آگاهي زنان و دختران از فوايد حجاب :
بدون ترديدبين آگاهي و اعتقاد بيشتر و عميقتر زنان نسبت به فوايد حجاب و پوشش، و رعايت بيشتر حجاب توسط آنها، رابطهي مستقيمي وجود دارد که نمونهي بارز آن را در حجاب فاطمهي زهرا(س) و ديگر زنان اهل بيت(ع) و اصرار آنان بر حفظ حجاب در شرايط سخت اسارت و اعتراضهاي افشاگرانهي آنها در مقابل هتاکيهاي مخالفان اهل بيت(ع) ميتوان مشاهده نمود.(عباس قمي، نفس المهموم، ص 254) نقش آگاهي زنان نسبت به فوايد و فلسفهي حجاب، در مقابله با نقشه هاي حجابزدايي استعمارگران درمبارزهي مردم الجزاير بادولت استعمارگر فرانسه وهمچنين مقاومت دانشجويان دختر محجبه در مقابل مقررات ضد حجاب حکومت لائيک ترکيه نيز، قابل توجه است.
هدف و فلسفه وجوب حجاب اسلامي :
هدف اصلي تشريع احکام در اسلام، قرب به خداوند است که به وسيلهي تزکيهي نفس و تقوا به دست ميآيد:
«إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ» ( سوره حجرات، آيه 13)
بزرگوار و با افتخارترين شما نزد خدا با تقواترين شماست.
«هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يتْلُوا عَلَيهِمْ آياتِهِ وَ يزَکِّيهِمْ وَ يعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ»
اوست خدايي که ميان عرب امّي (قومي که خواندن و نوشتن هم نميدانستند) پيغمبري بزرگوار از همان قوم برانگيخت، تا بر آنان وحي خدا را تلاوت کند و آنها را (از لوث جهل و اخلاق زشت) پاک سازد و کتاب سماوي و حکمت الهي بياموزد؛ با آن که پيش از اين، همه در ورطهي جهالت و گمراهي بودند.
از قرآن کريم استفاده ميشود که هدف از تشريع حکم الهي، وجوب حجاب اسلامي، دستيابي به تزکيهي نفس، طهارت، عفت و پاکدامني است. آياتي همچون:
«قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکى لَهُمْ» ( سوره نور ، آيه30)
اي رسول ما مردان مؤمن را بگو تا چشمها از نگاه ناروا بپوشند و فروج و اندامشان را محفوظ دارند، که اين بر پاکيزگي جسم و جان ايشان اصلح است.
«وَ إِذا سَأَلُْتمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذلِکُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ» ( سوره احزاب، آيه53)
و هرگاه از زنان رسول متاعي ميطلبيد از پس پرده بطلبيد، که حجاب براي آن که دلهاي شما و آنها پاک و پاکيزه بماند بهتر است.
«وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاَّتِي لا يرْجُونَ نِکاحاً فَلَيسَ عَلَيهِنَّ جُناحٌ أَنْ يضَعْنَ ثِيابَهُنَّ غَيرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِينَةٍ وَ أَنْ يسْتَعْفِفْنَ خَيرٌ لَهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ» ( سوره نور، آيه 60)
و زنان سالخورده که از ولادت و عادت بازنشستهاند و اميد ازدواج و نکاح ندارند، بر آنان باکي نيست که اگر اظهار تجملات و زينت خود کنند، نزد نامحرمان جامههاي خود را از تن برگيرند و اگر بازهم عفت و تقواي بيشتر گزينند، بر آنان بهتر است و خدا به سخنان خلق شنوا و آگاه است.
چون نگاه به نامحرم توسط مردان، باعث تحريک و تهييج جنسي آنان و در نتيجه منجر به فساد ميشود، خداوند در کنار دستور حجاب و پوشش بدن به بانوان، به مردان نيز دستور به حجاب و پوشش چشم داده و نگاه به نامحرم را بر آنان حرام کرده است؛ چنانکه از امام رضا(ع) نقل شده است:
«حُرّم النظر الي شعور النساء المحجوبات بالازواج و غيرهنّ من النساء لما فيه من تهييج الرجال و ما يدعوا التهييج الي الفساد و الدخول فيما لا يحلّ و لا يجمل» ( مجلسي، ص 34)
نگاه به موهاي زنان با حجاب ازدواج کرده و بانوان ديگر، از آن جهت حرام شده است که نگاه، مردان را برميانگيزد و آنان را به فساد فرا ميخواند در آنچه که ورود در آن نه حلال است و نه شايسته.
از مجموع آيات و حديث فوق به خوبي استفاده ميشود که هدف و فلسفهي وجوب حجاب اسلامي، ايجاد تزکيهي نفس، طهارت و عفت و پاکدامني در بين افراد جامعه، و ايجاد صلاح و پيشگيري از فساد است.
حجاب به عنوان يکي از شعائر برجسته اسلام، موضوعي جالب توجه و مورد مناقشه بين اصحاب فکر، عالمان ديني و همچنين شهروندان جامعه ديني قرار گرفته است. حجاب همچنين بعد از رشد روز افزون پديده بانوان محجبه در کشورهاي غربي به يکي از چند مبحث مورد توجه مردمان مغرب زمين تبديل شده تا جايي که جنبه هاي نظري و معرفتي در کنار جنبه هاي عملي و رفتاري آن مورد بررسي و مداقه دانشمندان و جامعه شناسان آن ديار نيز قرار گرفته است.«حجاب»، اين واژه عربي، در نگاهي به معناي پوشيدن، پوشش، پرده و حاجب است که البته در اين ميان، معناي «پرده» بيشترين کاربرد را دارد و همين امر موجب شده است که عده زيادي گمان کنند که اسلام خواسته است زن هميشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بيرون نرود.
انديشمند شهيد مرتضي مطهّري در اين باره مي فرمايد: «پوشش زن در اسلام اين است که زن در معاشرت خود با مردان، بدن خود را بپوشاند و به جلوه گري و خودنمايي نپردازد. حدود اين پوشش را با استفاده از قرآن و منابع سنّت، مي توان به دست آورد. آياتي که در اين باره هست، چه در سوره مبارکه نور و چه در سوره مبارکه احزاب، حدود پوشش و تماس هاي زن و مرد را ذکر کرده است، بدون آنکه کلمه «حجاب» را به کار برده باشد.»(مطهری،1375،28)
حجاب داراي ابعاد مختلفي همچون معرفتي، ديني، تاريخي و نمادين است. حجاب به تعبيري روشن يکي از مرزهاي نفوذ ناپذير عالم اسلام با دنياي غير است. ردپاي حجاب در غرب حتي به حوزه هاي پسامدرنيسم، فمنيسم بومي و اسلامي، نماد و سبک شناسي و مسائل قدرت کشيده شده است. اين موارد فقط واجد يک مفهوم اند: قدرت و اهميت حجاب.
حجاب بعداز تولدش درمشرق زمين هنوز هم دربسياري ازمناطق جهان نشانه زنده بودن سنت ودين است اما حجاب در نگاه غرب، نماد غيريت اسلام و همچنين نماد و مظهر ظلم به زنان مسلمان است.اين طرز تلقي ناصواب از حجاب در مواردي بسيار، احساسات ضد اسلامي آنها را بر مي انگيزد.
حجاب در معناي کلي و عملي آن در غرب فرآيندي را سبب ساز شده است که فرد محجبه، آن را به عنوان نماد و شاخص موقعيت اجتماعي و هويت خويش قرار مي دهد.حجاب امروز به خصوص در غرب به واسطه موج گرايش به آن متضمن پيوندهاي پيچيده علائق و باورهاي فردي و سياسي و مذهبي است. حجاب براي بسياري نماد آشکاري از ايمان و عقيده شخصي آميخته با مسائل ديني و فرهنگي است و براي بسياري ديگر مبارزه اي سياسي و عبادي عليه وضع موجود و مبارزه اي نمادين براي بهبود شرايط موجود.حجاب هر چه باشد به مانند ساير تکاليف وابسته به اصول اسلام يک تکليف است. تکليفي به مثابه پرچمي که مشخص مي کند چگونه بايد زيست و براي تقرب به خداي خويش آن را بايد رعايت کرد. البته حجاب هم نه تحميلي بلکه انتخابي است. زيرا يکي از افتخارات دين اسلام اين است که دين انتخاب است نه تحميل. مگر نه اينکه نمي توان به زور آدميان را با حجاب يا بي حجاب کرد. نمونه بارز آن شکست پروژه کشف حجاب اجباري رضاخان است. رضا شاه در پروژه اش شکست خورد. چون از مباني ذهني و فکري مردم که همانا ارادت قلبي به دستورات اسلام است، ناآگاه بود.
|